مدح و شهادت امام هادی ( علی النقی ) علیهالسلام
عـلـی الـدوام نمکگـیر دست خـوبـانم چه سِرّی است در این رابطه نمیدانم! سوار کـشـتیشان میکنند سگ را هم کنار نوح که هستم چه غـم ز طوفـانم فـقـط بـه دامـن آل عـلـی دخـیــل شـدم اگـرچـه تـر شـده با هـر گـنـاه دامـانـم سـلام حـضرت هـادی! سـلام اربـابم! بگـیـر دسـت مـرا خـسـتـهام پـریـشانم به زیر دست شما تربیت شدم یک عمر همـیـشه نـان تو بـوده به زیـر دنـدانـم بـیـا که پـوزه بـمـالـم به پـات آقـا جان مرا تو شـیـر حـسـابم بکـن نه انـسـانم دلـم گرفـته بـرایت غـریب جـان دادی برای مـادرتان باز روضـه میخـوانم عـزا عـزا! جـگـر فـاطـمه شـرر دارد عـلی شدن چـقدر رنج و دردسر دارد مصیبت است که از دوستان جدا باشی اسـیـر هـر شـبـۀ نـانـجـیـبهـا بـاشـی دلت بـرای مـدیـنـه هـمـیـشه پَـر بـزند ولی هـمـیـشـه گـرفـتـار سـامـرا باشی دعای اهل و عیالت به پادگان این است که از جـسـارت سـربـازها رهـا باشی عـزیـزکـردۀ زهـرا! نـبـیـنـم آقـا جـان به روی خاک بیفتی و بیعصا باشی! تو خورده ای به زمین گونه ات چرا خاکیست؟! بـرای آنـکـه عـزادار کــربـلا بـاشـی! دلت شکست ولی شکرحق سرت نشکست قـرار نیـست که با سنـگ آشـنـا باشی قـرار نیست تنت را به نـیـزهها ببـرند قـرار نیست که بـر روی بـوریا باشی مـیـان نـالـۀ تو کـف نـمـیزنـد احــدی خدا نخواست که بین سر و صدا باشی تمام اهل حرم خـانـهاند! پشت حجاب! به فکـر غـارت پوشـیهها چرا باشی؟! چه روضهها که نهان مانده است با زینب بزن به سیـنـۀ خـود دم بگـیر یا زینب |